خلاهای قانونی صنعت فرانچایز
دکتر شهریار شفیعی، رئیس هیات علمی آکادمی برند ایران در گفتگو با دنیای اقتصاد: فرانچایز صنعت جوانی است که دو طرف آن معمولاً دارای اطلاعات کاملی از این ابزار نیستند...
فرانچایز صنعت جوانی است که دو طرف آن معمولاً دارای اطلاعات کاملی از این ابزار نیستند البته افرادی هم هستند که با هدف سوء استفاده از این روش وارد صنعت شده و باعث بدنامی آن می شوند و اتفاقاً بخشی از فرانچایز گیرنده را با روش ها و وعده های دروغین خود دچار نوعی بدبینی و تجربههای بد در صنعت میکنند و در نتیجه چنین افراد زخم خورده دچار نوعی سردرگمی در اهداف خود می شوند و این امر دعوا بر سر منافع را در قراردادهای فرانچایز افزایش میدهد این در حالی است . موضوع دیگری که نوعی خلا در صنعت فرانچایز محسوب میشود نبود قوانین مشخص و قوی در ارتباط با به کارگیری ابزار فرانچایز است.
نمیتوان حکم واحدی برای هر نوع کسب و کاری که به نشان سپاری روی میآورد صادر کرد چرا که نوع فعالیت ها باهم متفاوت است اما در مجموع باید دو طرف انتظاری را که از هم دارند تصریح و مشخص کنند برای این منظور شاخص های دیگری غیر از مسائل مالی باید مشخص شود شاخصهایی که الزاماً پول و منفعت نیست اگرچه از نظر مالی به منافع دوطرف مجموع منجر میشود اما میزان فعال بودن طرف را در قرارداد فرانچایز تایید میکند.
آنچه فرانچایز گیرنده از صاحب برند دریافت می کند حق بهره برداری از دارایی های ناملموسی مانند: برند، تبلیغات، سهم بازار، فناوری ها، جلب توجه مشتری و … است که نمیتوان صرفاً با ریال و فروش اندازهگیری کرد.
صنعت فرانچایز به نوعی انتقال دارایی های نا ملموس است و قوانینی که برای حراست از این مفاهیم وجود دارد بسیار ضعیف هستند و حتی آنچه در دهه ۸۰ در حوزه برند تدوین شده به خصوص در قسمت آسیب ها نیازمند بازنگری است. این موضوع در خصوص فرانچایز مهم تر است چرا که بخش هایی در ارتباط با دارایی های ناملموس در این حوزه وجود دارد که در حوزه نشان تجاری وجود ندارد مانند فرهنگ سازمانی یا سهم بازار که در قوانین گذشته نشان تجاری دیده نشده ولی در فرانچایز این موضوعات از اهمیت زیادی برخوردار برخوردار است.
در حال حاضر قانونی با عنوان بهره برداری از علامت تجاری وجود دارد که البته قانون نیست و بیشتر قراردادهای حوزه فرانچایز در این قانون آمده است اما قوانین ناظر بر این قانون وجود ندارند و از ضعف های بسیاری رنج می برند به عنوان مثال موضوعاتی مانند اعاده حیثیت برای برندها در هیچ قانونی دیده نشده و اگر یک فرانچایز دهنده به هر دلیلی به اعتبار و حیثیت برند لطمه وارد کند چه قانونی وجود دارد که آب رفته را به جوی بازگرداند.
صادرات فرانچایز در آمریکا یک عدد دو رقمی میلیاردی است در حالی که هیچ کالایی صادر نشده و تنها اجازه استفاده از نام برند به کشورهای دیگر داده شده است. مواد اولیه آموزش و تجهیزاتی را که توسط برند های آمریکایی به شعبه های خود در خارج از کشور صادر می شوند هم به این لیست اضافه کنید.
در ایران از ابتدا هدف تقویت برندهای ملی و رساندن آنها به سطوح منطقهای و جهانی بوده و هست اما نگاه کوتاه مدت و سوء استفاده ها از این موضوع به حدی زیاد است که اجازه نگاه بلند مدت را از فعالان اقتصادی گرفته است البته عوامل متعددی روی این موضوع اثر گذاشته اند که یکی از آنها مسئله تحریم ایران است تحریم ها اثرات زیادی روی ورود و خروج برندهای ایرانی بر جای گذاشته و اقتصاد ایران امروز در جایگاه بسیار نامناسب اقتصادی قرار گرفته است .اما فرصتی که در این شرایط ایجاد شده تلاش فعالان داخلی برای برندسازی ملی بوده است هرچند که در این مسیر فرصتسوزی های بسیار زیادی نیز در جهت تقویت برند و صادر کردن آن وجود داشته و دارد و حتی چالش های ایجاد شده که خیلی از مشتریان یا فرانچایز گیرندگان اعتماد خود را به برند ها از دست داده اند؛ اما باید گفت ایران یکی از بازیگران اصلی فرهنگی منطقه است و هویت تاریخی آن در جهان همواره این قدرت را حفظ خواهد کرد که بتوانیم فرانچایز های خود را به جهان صادر کنیم.